۱۳۸۹ اردیبهشت ۳, جمعه

جمعه....

سلام....
دیشب مهمانی دوستم بودم....
در میهمانی با گذشت زمان اس ام اس  های من برای عشقم فرستاده میشد.
صدای مهمانها در امده بود که اینجا هم ول نمی کنی...؟

۲ نظر:

مازیار گفت...

با سلامی دوستانه و صمیمانه خدمت دوستی نادیده اما آشنا

آقا حمید آن قلبی که معنای عشق را دانسته ، حضور عشق را در هر زمان و هر مکانی در سراسر وجود خود احساس می کند

روز جمعه نوشته ای هر چند کوتاه بود اما از یاد و خواهش عشق مملو بود

همین چند سطر کوتاه دنیایی از عاشقانه ها را بین تک تک کلماتش فریاد زده بود

امیدوارم هر لحظه زندگی تان با یاد و خاطر عشقتان رنگین کمانی باشد

دوستدار شما مازیار

ناشناس گفت...

jj